مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای ز روی تو روی حق پیدا آفــتــاب قـــدیـــمـــی دنـــیـــا ای که دریاست پیش تو قطره ای نـمـی از کـرامـتـت دریـا ای مــسـلـمـان چـشـم تــو آدم شـده روی تــو قــبــلــۀ حــوا ای به طفـلی فـقـیه هر مرجع ای امــام تـــمــام عــالــم هــا به گـمانـم که حضرت موسی نامتـان را نـوشته روی عصا یا که اصلا مـسیح وقـت شفـا مـی بـرد یـا جـواد نـام تـو را این همه جود و فضل و احسان را ارث بردی ز مـادرت زهـرا بـا گـدایـیِ تـو بـزرگ شـدیـم یـا عـلـی اکـبـر امــام رضــا روز اول که یـادمـان کـردنـد ریـزه خـوار جـوادمان کردند جود و بخشش برای تو هیچ است کـل عالم ورای تو هیچ است بـاغ جنّت به آن همه عظمت پیش صحن و سرای تو هیچ است از روایـات عـشـق فـهـمـیـدم جان عالم به پای تو هیچ است معـجـزات مـسیح و کـار شفا در حضور دعای تو هیچ است این بـلـنـدی خـاک تـا افـلاک پیش گلدسته های تو هیچ است دیـن ما بـنـدگـی مـا هـمـه اش به خدا بی ولای تو هیچ است کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه همه پیش صفای تو هیچ است بیش از این مـدح تو نمی دانم شعر من در ثنای تو هیچ است ای امـام جــوان اهـلُ الـبـیـت قــمــر آســمـان اهـلُ الـبـیـت دل ما غرق در عنایت توست تـشـنـۀ بــادۀ ولایـت تـوسـت در هـمان کـودکی امـام شدی این خودش برترین لیاقت توست این که زهـراست مـادرت آقا به خدا بهترین سعادت توست روز مـحـشـر تـمـامـیِ عـالـم دست بر دامن شفاعت توست از درت خلق دستِ پُر رفـتند جود و بخشش همیشه عادت توست هرکه یک بار شد نمک گیرت تـا ابـد بـنـدۀ کـرامت تـوست کاش می شد که در حرم بودم در شبی که شب شهادت توست هــمـسـرت قــاتـلـت شـده آقـا این خودش راز سخت غربت توست همسرت پیر و مـو سفیدت کرد در جـوانی تو را شهـیـدت کرد گـوشۀ حجـره بی صدا بودی به غـم و غـصه مبـتـلا بودی جگـرت سوخت، با لب تشنه چون جگر گوشۀ رضا بودی چـقـدر زود پـرپـرت کـردنـد تــو امــام جــوان مــا بــودی موقـع دست و پـا زدن قـطعاً یـاد گـــودال کــربــلا بــودی یـاد غـم های عـمـه ات زیـنب یـاد طـفـلان بـی نــوا بــودی یاد طـفـلـی که تا پـدر را دید گـفـت بابای من کجـا بـودی؟ دخـتـرت را ببر که پیـر شده رفـتـنـم مـدّتـی ست دیـر شده |